دنیای آبی  :)

دنیای آبی :)

دست نوشته های پسر آبی ✍️
دنیای آبی  :)

دنیای آبی :)

دست نوشته های پسر آبی ✍️

نوشته های جادویی

دو هفته از ترم سوم هم گذشت و در این 6 روز کاری با آنکه خبر چندان مهمی نیست ولی سعی می کنم به همه چیز نگاهی نو داشته باشم
کمی حالم شبیه عاشقی دل شکسته است ولی با یادآوری همین روزگار در یک سال پیش که چقدر ترم یک برایم دانشگاه و آدمهایش ناشناخته و جذاب بودند شاد می شوم و با آرزوی کنار گذاشتن ترس، اسب سرکش درونم را با امید زنده نگه می دارم
مهدی و خانم میرزایی هم ازدواج کردند تا رشته جغرافیا در طول یک سال در کنار غمهایش، شادی هم داشته باشد با امید به این که لحظات شادش جاودانه و غمهایش زودگذر باشند 
دیروز دو شنبه 13 مهر بود و پس از دو هفته انتظار بالاخره شیرینی این پیوند مبارک را در آخرین لحظات کلاس زمین در فضا با حضور تمامی دانشجویان سه ترم جغرافیا و برنامه ریزی شهری خوردیم  قبلش هم یه تیکه باحال به دختر ناشناس ترم یکی انداختم که وقتی استاد ایزدی پرسید تعداد قمرهای منظومه شخصی چقدره هر کی یه چیزی گفت و دخترک یکم پر رو! گفت: 500 میلیارد
تیکه همیشگی ام را انداختم و گفتم: به ریال یا تومن؟!
و باعث شد کلیا بچه ها به این تیکه به موقع ام بخندند

ادامه مطلب ...