روی موفقیت اردوی بیرون شهر خیلی حساب باز کرده بودم ولی نداشتن طرح مشخص از جانب خودم و برگزار کننده اردو باعث شد کلی و جزئی طرح شکست بخورد.
البته موجود مثبت اندیشی هستم و حتی آن را هم به فال نیک گرفتم ولی هیچ دستاوردی نداشت و حتی باعث دلسردیم هم شد!
اما این بار باید آن چک وصول نشده را پاس می کردم
بالاخره طوفان بهاری که انتظارش را داشتم به وقوع پیوست و سعی کردم چون ناخدایی باتجربه کشتی ام را به سلامت به مقصد برسانم
سه هفته از شروع تا پایان یه دوره پر از رویدادهای مختلف به طول کشید و حالا در آرامش دوست داشتنی پس از طوفان به سر می برم
روزهایی که گذشت به سه هفته مجزا از هم تبدیل کردم تا در تاریخ ثبت شود!
هفته اول – آرامش قبل از طوفان
بعد از ظهر شنبه 24 اردیبهشت برای اولین بار وارد مغازه محمد شدم و قرار بود طرح طرح نمایشگاه اعتیاد به صورت کلی گفته بشه تا بالاخره این نمایشگاه عملی بشه
به جز صاحب مغازه و خودم حسام و دوستش یوسف هم بودند و از بروبچ دانشگاه خواهران دوقلو و مامان مینا! هم حضور داشتند