دنیای آبی  :)

دنیای آبی :)

دست نوشته های پسر آبی ✍️
دنیای آبی  :)

دنیای آبی :)

دست نوشته های پسر آبی ✍️

ته دیگ اسفند

الان سال تحویل شده ولی هنوز 30 اسفنده

امروز با سال 91 شروع شد و با 92 تموم میشه 

این آپدیت هم به شدت تاریخی میباشد...چون تا 4 سال دیگه همچین تاریخی تکرار نمیشه 

امیدوارم سال 92 سالی خوب و بسیار بهتر از پارسال برای خودم و هر کی این نوشته را میخونه باشه 

شانس!

بهم میگن این چند وقته افتادی رو شانس!

ولی خودم باور نمیکنم

چون اعتقاد دارم رابطه منو شانس از جنس جاذبه و دافعه است

پس همچنان دفعش میکنم تا جذبم بشه 



در کل به خاطر شرم ذاتیه نهفتمه که روم نمیشه موفقیت هامو باور کنم

وگرنه بی ترف که نگاه کنیم جداً این چند وقته شانس آوردم!!!

و به امید شانس های فرصت های بزرگتر همچنان هستم 


اسفند نامه

نود و یک هم با تمام خوبی ها و بدی هایش رو به پایان است و با گوشه چشمی به گذشته صبورانه منتظر آینده ام


در یادداشت قبلی ام نوشتم این انتظار پوچ است اما با بهاری شدن هوا رگه هایی از امید را درونم حس میکنم


بوی شب بوهای فروشگاه سر کوچه هر شب مستم میکند و بی هیچ دلیل و بهانه ای احساس خوش بینی به آینده می کنم



بماند که امسال سال بسیار بی مزه و بی هیجانی بود و با وجود خوش شانسی در مسائل مهم تا دلتان بخواهد ضد حال خوردم و اکثر اوقات نا امید بودم


از زمستان هم هر چه برف و باران ندیدیم گرما و خشکی نصیبمان شد

اسفند بسیار گرمی تا به امروز داشتیم و البته مثل همیشه بادهای آخر سال


با این وجود دلم گرم امیدی است که خودم هم دقیق نمیدانم چیست اما خوشحالم که دلگرمم


صد سال سیاه برنگردی ای سال


انتظار پوچ

این روزها منتظرم

منتظر چی؟ منتظر کی؟

خودم هم نمیدانم!

فقط میدانم منتظرم...

و نجات از وضعیت فعلیم را در آینده میبینم

چرا که شرایط این روزهایم را اصلا دوست ندارم

به قول فروغ:
ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد...



نمیدونم چه مرگم شده ولی چیز جدیدی درون بدنم احساس می کنم
و مثل همیشه اولین واکنشم عدم پذیرشه
دوس دارم چشامو ببندمو و آرامشو ببینم

حتی اگه دیگه چشام باز نشه