دنیای آبی  :)

دنیای آبی :)

دست نوشته های پسر آبی ✍️
دنیای آبی  :)

دنیای آبی :)

دست نوشته های پسر آبی ✍️

تهوع یک مغز

ساعت از 4 گذشته و هر آدم عاقل و سالمی این موقع باید خوابیده باشه

ولی من نه عاقلم و نه سالم...حداقل فعلا که اینطورم!

دلم میخواد یه دل سیر گریه کنم

ولی نه دلی هست و نه اشکی به چشم

به راستی که درد بی علت بدترین درده



ولی هیچ چیز بی علت نیست و درد این روزهایم هم از این قائده مستثنی نیست 

کلیا مشکل ریز و درشت و یه دنیا اُمید و آرزوی پوچ بی سرانجام که حتی نمیتونم خودمو باهاش خر کنم

این روزها بیشتر از هر چیز احساس پوچی میکنم

نه در زمینم و نه در هوا و این عذابم میده

تا 6 ماه آینده در سرازیری سقوط به سر میبرم

پیش به سوی سقوط! :|

پ.ن

قبلا عید که میشد حس شُکه شدن داشتم و از خودم میپرسیدم عید شد؟ کی؟ چطوری؟ ؟...........؟.......؟

حالا دیگه خوشبختانه اون حسو ندارم

یعنی هیچ حسی ندارم...مثل یه رُبات شدم

نظرات 2 + ارسال نظر
ساغر 1دختر ورنا شنبه 17 فروردین 1392 ساعت 20:21 http://vornayan.blogfa.com

کاش می تونستم کاری برات انجام بدم البرز عزیز

میشا سه‌شنبه 14 خرداد 1392 ساعت 00:46 http://www.torsh-shirin.blogsky.com

هیچ وقت نباید ناامید باشی چون همیشه یکی هست که تو اوج همه تنهایی هات میاد سراغت بهتره همیشه فقط به اون فکر کنی تنها کسی که همیشه به یادته حتی مواقعی که تو یادش نیستی اون هست پس همیشه به یاد خدا باش وهیچ وقت از رحمتش ناامید نباش.
اگه مایل به تبادل لینک هستین خوشحال میشم بهم سر بزنین.
منو با اسم ترش و شیرین لینک کنین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد