دنیای آبی  :)

دنیای آبی :)

دست نوشته های پسر آبی ✍️
دنیای آبی  :)

دنیای آبی :)

دست نوشته های پسر آبی ✍️

اردیبهشت بهشتی

باران بهاری امسال تا دلتان بخواهد سیاهی های قلبم را شست و رفت و برد ناکجا آباد

بعد از اسفند و فروردین بسیار گرم، تصورم از بهار روزهای گرم و به شدت اعصاب خورد کن بود



ولی در کمال ناباوری! اردیبهشتی فراموش نشدنی با بارش بسیار و هوایی که بوی بهشت داشت راه رسید

فهمیدم که بر خلاف طبیعت سردم با هوای بسیار گرم سازگار نیستم و اعتادلی متمایل به خنکا میتواند کمکم کند تا با آرامش بیشتری به تمرکز افکارم بپردازم 

راستی!

خیلی هم خوش شانس نیستم...چی میگن اینجور مواقع؟!...آهان! خر شانس

برای موفقیت به چیزی قوی تر از شانس صرف نیاز است...تلاش!!

افکار جدیدی در ذهنم زاده شده که بسیار جسورانه است اما اعتقاد دارم که زندگی بدون خطر به تکرار بی معنای روزهایش نمی ارزد

شروع یک داستان جدید را اعلام میکنم...

بی وفایی

بــی وفــایــی کــن وفــایــت میــکنند*******بــا وفــا باشی خیانت میکنند

مهربانی گر چه آیـین خوشیسـت*******مهــربان باشی رهــایــت میکنند


پ.ن

این یادداشت صرفا برای ثبت این دو بیتی خوشگل و بیشتر آپدیت کردن بود...خوشبختانه دیگه دلی برام نمونده که کسی بخواد باهاش بازی کنه 

حقیقت همیشه تلخ

«من دغدغه دارم که این روزها در سرزمینی زندگی می‌کنم


که در آن دویدن سهم کسانی است که نمی‌رسند


و رسیدن حق کسانی است که نمی‌دوند.»



چهار سال از اولین کاغذی که به نامت قلم زدم میگذرد


کاغذی که تنها سهم من از دموکراسی بود

نمادین و واقعی هر دو بار نام تو را نوشتم


نخواندن آنچه نوشتیم


نشنیدن آنچه گفتیم


و امروز بیشتر از 800 روز از حصر آفتاب میگذرد


و حالا دوست و دشمن بیش از قبل بر حقانیت گفته هایت ایمان آورده اند


آن که دیگران را به بی بصیرتی متهم میکرد امروز مشخص شد که خودش در ابتدای لیست خواص بی بصیرت! قرار دارد

و چون کبک سر به زیر برف فرود برده


خوشحالم که حقانیتت زودتر از آنچه تصور میکردم ثابت شد