دنیای آبی  :)

دنیای آبی :)

دست نوشته های پسر آبی ✍️
دنیای آبی  :)

دنیای آبی :)

دست نوشته های پسر آبی ✍️

بر لب جوی نشستن

شاعر می گه بر لب جوی نشستم و گذر عمر خود دیدم

واقعاً هم راست می گه چون عمر مثل همون جوی آب می گذره.عاقلی کسیه که یه درختی کنارجریان بکاره تا هر وقت نگاهش به جوب می افته بگه آخ جون درختم داره بزرگتر و بزرگتر می شه

شاید به خاطر همینه که یه عده بچه دار می شوند و سعی می کن گذر عمر و فرسوده شدن خودشون را یه جور توجیه کنند

بهرحال دنبال یه درخت مناسب برای این جوی جاری می باشم.با ما تماس بگیرید!

فردا کنکور آزمایشی دارم.مثل همیشه فقط از روی شانس می روم و به همین خاطر تردید دارم

آخرشم نتونستم با خودم کنار بیام منطقی باشم یا احساسی! هر چند که به توافق رسیدند ولی بدبختانه هر کدومشون سهم بیشتری می خواهند و این می شه یه مویز و دو قلندر!

 

 

نظرات 1 + ارسال نظر
مهلا شنبه 20 بهمن 1386 ساعت 23:53 http://www.mehla65.blogfa.com

سلام دوست عزیز
برلب آن جونشستندوگذرعمر رادیدن کارهمه ماشده...فقط میشینیم نگاه می کنیم..سعی نمیکینم مسیراین جوی راطولانی ترکنیم تاجاهای دیگه هم عبورکنه.
امیدوارم توی همه ی امتحانات زندگیت موفق باشی.
یاحق

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد