دنیای آبی  :)

دنیای آبی :)

دست نوشته های پسر آبی ✍️
دنیای آبی  :)

دنیای آبی :)

دست نوشته های پسر آبی ✍️

دایی کوچولو عاشق می شود...

صدای من را از فایرفاکس نسخه سه می شنوید...گفتم برای تنوع با فایر آپ کنم

می خواستم با اینترنت اکسپلورر ۸ بکنم و ازش کلیا خوب بگم ولی اصلاْ جنبه نداشت چون خیلی بد ادیتور را نشون می داد

الان از اپرا هم راحت ترم...خیلی راحت از داخل Get Smile یه Emotion را کلیک می کنم و بدون هیچ گونه کار اضافه ای اینجا اد می شه

خوب به میمنت و مبارکی برای بار n ام در این زندگانی عاشق شدم

البته طبق محاسب من باید تابستون این مهم اتفاق می افتاد و پاییز به فراغ می رسیدم ولی انگار چند سال نبود عشق درست و حسابی محاسبتو بهم ریخته

آخرین بار یه نیمچه عشقی تابستون 4 سال پیش داشتم و تقریباً تا همین پارسال ادامه داشت

البته اون یه عشق کامل نبود و کاملترین عشقم بر می گرده به 6 سال پیش

حالا هر چی هست خدا اینو به خیر کنه

در حقیقت دایی کوچولو عشقی بزرگ در سر دارد

لپ کلام این که این چند وقته و به ویژه امروز خیلی خیلی جو گیر شدم....سر کلاس ادبیات یه چند باری ریست کردم و باورم نمی شد توی بیداری دانشگاه هستم و مسخره تر این که این ریست موقع کنفرانس دادنم جلوی کلیا آدم شد و کلاً شالوده کلام از دستم در رفت  

خیلی استرس دارم که چه کنم با این درسها چون واقعاً احساس ضعف می کنم،امروز کلیا زحمت کشیده بودم تحقیق فال حافظمو روی سی دی آورده بودم اصلاً *** استادمون هم نبود

ادبیات و ریاضی هم ضعیفه هفته بعد هم کوئیز ریاضی دارم

این بین آرزوی قدیمی بابام و یکی از رویاهایی که خودم در سر داشتم مبنی بر داشتن زنی قد بلند و هیکلی شکل را خیلی ملموس می بینم....خاطرخواه یکی از همدوره ای هام شدم

یاد حرفهای علی می افتم گفت ترم اولی نری خاطرخواه یکی بشیا....گفتم من گرگ بارون دیده ام

فعلاً دارم خویشتن داری می کنم و سعی می کنم در چند سال آتی بهش سلام کنم....خیلی محافظه کارم

همین!


نظرات 1 + ارسال نظر
حباب چهارشنبه 1 آبان 1387 ساعت 10:47 http://www.hobaab.mihanblog.com

سلام ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد