برای من ک گــِـلم در گرمای تابستان خشک شده
پاییز یعنی فصل بی برگی
بی ثمری
و عریان می لرزم از سرمای روزگار و آدمهایش
ب راهم ادامه می دهم
مقابلم پرتگاهی است
دره ای ک پایانش را نمی بینم
با چشمان بسته سقوط می کنم
ب امید آنکه تحملم بیشتر از درد باشد
امیدی ک باورش هم سخت است
پ.ن
روز من در ماه من در سال من گذشت
بد نبود اما اصلا اونی ک میخواستم نشد...مثل همیشه!
ماهم رو ب پایانه
امیدوارم سالم هم هر چه زودتر تمام بشه
این سال نام من را داره اما باهام سر سازگاری نداره!!