دنیای آبی  :)

دنیای آبی :)

دست نوشته های پسر آبی ✍️
دنیای آبی  :)

دنیای آبی :)

دست نوشته های پسر آبی ✍️

بوی بارون

شب است 

بوی باران بهاری هوا را پر کرده

نفس می کشم طبیعت جان گرفته را

و سرمت می شوم از عطر عاشق



امشب اینقدر هوا بهاری و خوشگل شده بود ذوقم شکوفا شد 

قالب را هم به پیشنهاد فریناز عوض کردم...با رنگ آبی

بلاگ اسکای آسمانی!

بلاگ اسکای سرویسی کمتر شناخته شده و نسبت به پرشین بلاگ و بلاگفا کم حاشیه تر بوده

با وجود روحیه انتقادی قوی ای که دارم ولی به جرعت می تونم بگم از 5 سال پیش که مستأجر این سرویس بودم کوچکترین مشکلی نداشته و هر چند امکاناتش کم بوده اما ثبات خوبی داشته.

خوشبختانه حالا که 10 ساله شده تصمیم گرفته به کل سیستمش را متحول کنه و جبران تمام کم کاری هایش را یک جا بکنه!

من که هنوز چیزی ندیدم اما به فال نیک می گیرم و با دید + به استقبالش می رم...امیدوارم تو ذوقم نخوره

خیلی هم طول نکشه!...صبر و تحمل هم اندازه ای داره

همین...

خونه تکونی

امروز آخرین روز ساله و همچنان مشغول خونه تکونی هستم

اتاقم به شدت بهم ریخته و دارم فکر می کنم چطوری تغییر دکوراسیون بدم

اما خونه تکونی روحم تموم شده

در آستانه سال جدید آرامش عجیبی دارم...تا حالا سابقه نداشته نوروز اینقدر آرام باشم

این حس را به فال نیک می گیرم چون بعد از تنشهای عموماً خود خاسته به دست اومده که نتیجه بیشترشون موفقیت بوده

سال که گذشت روزگار خوبی داشت و به مراتب از سال 89 که سرتاسر بوی مرگ و نا امیدی می داد بهتر بود

هر چند پارسال هم نا اُمید نبودم

معمولاً آخر سال به مرور اتفاقات می پردازم اما این بار می خواهم پیش بینی کنم

اهداف پیش رویم کمتر از گذشته اما مهمترند

دو آرزو دارم که یکی تحصیلی و دیگری... 

اون یکی را نمی گویم، مبادا واژه ها در برابر حسم حقیر باشند و حق مطلب ادا نشود 

اما این را نوشتم که بداند به یادش هستم

عشقی در دل و دلی عاشق برای همه آرزو می کنم

پیروزی

روزهای سختی را پشت سر گذاشتم

روزگاری که حالا تبدیل به خاطرات شیرینی شده و یادآوری لحظات سخت و ترسناکش حس خوبی به آدم می ده

حس پیروزی!

مشکلات گاهی فراتر از ابعاد آزار دهنده می شند

درست مثل سنگی کوچک که پای داخل کفش را آزار می ده

با هر قدمی که بر می دارید مثل نیزه تا عمق اعصابت دردشو حس می کنی

سنگ را باید هر جوری شده درآورد

این که از چه راهی به رهایی برسی نشان دهنده نوع نگرشت به زندگیه

و اگر به درستی راهت ایمان داشته باشی مطمئناً برنده ای

پس درود به پیروزی راه درست

سقوط آزاد

بیشتر از یک ماه ننوشتم

چرا؟ چون کلاً پاییزها دپرسم

اما این بار سقوط کردم

برام جالب بود که تا حالا از سقوط ننوشته بودم

شاید مشکلات همیشه به آرامی به وجود می آمدند و به بودنشان عادت می کردم

اما این بار در اوج شادی و مقاومت درد بدی وارد وجودم شد

تا حالا اینجوری نشده بود که از ارتفاع سقوط آزاد کنم

اولش شوکه بودم و واکنشی نشون ندادم

ولی بعد که فهمیدم واقعاً استرس شدیدی داشتم

خیلی راحت آرامش همیشگیمو تا چند روز تحت الشعاء خودش قرار داد
الان دردش کمتر شده ولی اول از همه باید تیغه تیزی که توی تنم فرو رفته را در بیارم

تا عامل جراحت از بین نره صبر و تحمل باعث خوب شدن زخم نمی شه

ادامه مطلب ...