دنیای آبی  :)

دنیای آبی :)

دست نوشته های پسر آبی ✍️
دنیای آبی  :)

دنیای آبی :)

دست نوشته های پسر آبی ✍️

فصل جدید - بخش اول

ظاهراً من هر چقدر تلاش کنم هر هفته مطلبی در وبلاگم داشته باشم به موفقیت نمی رسم  دوباره به سیکل قبلی ام برگشته ام و بازهم همان شعار قدیمی که گاهی بی نظمی هم یک جور نظم است در اینجا صدق می کنه!
این یادداشت به توضیح سه خاطره خوب که در عرض 9 روز اتفاق افتاده است می پردازد. احتمالاً با کمی تاخیر در وبلاگ منتشر می شود


روز اول – اردوی خوب

بیست سال و دو ماه بعد از تولدم! پس از مدتها با بچه های دانشگاه به اردوی گاوخونی رفتیم.
25 آبان روز عجیبی بود چون غافلگیر شدم (چقدر دلم برای این دیالوگ تنگ شده بود! )
بعد از مدتها با بروبچ دانشگاه به اردو رفتن لذت خاصی داشت که از قبل قابل حدس بود

ادامه مطلب ...

رویاهای تابستانی

نرسیدن به رویای وصال اف جان در تابستان دقیقاً مثل محقق نشدن پیروزی جنبش سبز بود
اگر انتخابات عادلانه برگزار می شد و رئیس جمهور موسوی در جای واقعی خود قرار می گرفت اکثریت ایرانیان و به ویژه جوانان تا مدتی خوشحال بودند ولی بعد می دیدند که به بسیاری از چیزهایی که می خواستند نرسیدند و شادی زودگذر برایشان تمام می شد
اما حالا جامعه ایرانی دارد به آن شعور می رسد که نیاز اصلی ما چیزی فراتر از رئیس جمهور با قدرتی محدود است. ما برای آزادی به ابزاری مثل سکولاریسم نیاز داریم 
خوشحالم که به وصالش نرسیدم هر چند امیدوارم در پاییز برسم ولی اگر نرسیدم هم همه چیز را تمام شده نمی دانم. بعضی مواقع شکست حکم سیلی ای دارد که آدم را از خواب غفلت بیدار می کند و باعث پیشرفت می شود و به نوعی شادی بلند مدت به جای شادی زودگذر می آید 

ادامه مطلب ...

کنکور عشق - قسمت دوم

اوایل زمان به کندی پیش می رفت و این که باید مواظب رفتار و حرکاتت به صورت ویژه باشی تا کوچکترین خطایی نکنی باعث می شد نگران شوم و برای تمام شدن آزمون و ختم به خیر شدنش ثانیه شماری کنم
آزمون به مرحله خوشمزه اش رسید...اجرای بند شیرین خوراکی!
اما هیچ یک از مراقبان و رابطین سهمی از ویفرهای موزی و شکلات های کاکائویی نداشتند و این برای همه جالب نبود مخصوصاً من که اکثراً اوقات قند خون پایینی دارم
مثل یوزپلنگ که پشت بوته های بیشه قایم می شود تا در زمان خاص با سرعت هر چه تمام تر به سمت شکار حمله کند کمین کردم
صبح اس را با خانمی که بسیار شبیه خودش بود دیدم اما به علت کمبود وقت نشد فرصت نشد با هم سلام و احوال پرسی کنیم اما خوشبختانه داخل جلسه دیدمش که مسئول کنترل کارت شناسایی و مهر امضاء کردن کارت ورود به جلسه داوطلبان بود

ادامه مطلب ...

کنکور عشق- قسمت اول

هوا گرم اما خوشبختانه قابل تحمل است
شنبه اولین روزی بود که اولین ترم تابستانه را می خواستم آغاز کنم. برای اولین بار با یک هفته تاخیر ترم را شروع می کردم.این برایم عجیب بود چون همیشه اولین نفری هستم که در اولین جلسه شروع ترم حاضر می شوم. درست مانند ترم بهمن که تنها پسر حاضر در کلاس بودم. هر چند که آن هم توفیقی اجباری بود! 
درست گفته اند که از هر چه بترسی به سرت می آید چرا که نگران بودم مبادا دیر برسم و حسم درست می گفت چون 2 ساعت خواب ماندم
با 45 دقیقه تاخیر به کلاس معارف رسیدم و بعد امتحان دادم! البته خوشبختانه استاد محترم بسیار مهربان است و قصد اذیت کردن موجوداتی مظلوم! به نام دانشجو را ندارد
شانس آوردم که تنها نبودم و ابوالفضل و میم شماره دو هم بودند وگرنه بغض غریبی گلویم را می گرفت 
عصر و شب که شد در غیاب نبود نعمتی به نام نت به تی وی دیدن روی آوردم و مثل خیلی از مواقع ام بی سی پرژیا می دیدم 
در اثر دیدن فیلم My First Wedding جو گیر شدم و به خودم گفتم امشب باید یه تماسی با اف جان بر قرار کنم
یکی نبود بهم بگه پسر خوب اولاً این فیلمه و دوماً ژانرش کمدیه... چرا جدی می گیری؟! البته نتیجه اش با این که + نبود اما به نظرم یک گام رو به جلو در جهت شناخت طرف مقابلم بود (اینارو نگم چی بگم...وقتی کسی نباشه روحیه بده خودم می دم! ).


ادامه مطلب ...

کابوس یک رویا

رویا چیز بسیار خوبی است به طوری که عده ای این واژه را برای نامگذاری کودکان لطیف الجنس! خود استفاده می کنند. رویا یعنی آرزو و افراد دوست دارند که امیدهای شیرین خود را در آینده محقق شده ببیند
عده ای در بیداری تصور می کنند که در زمانی خاص رویاهایشان محقق شود و عده ای صرفاً امید دارند که در زمانی نا معلوم به رویای خود برسند. حتی این افراد حاضرند که اگر شده پس از مرگشان هم آن رویا محقق شود اما بالاخره به واقعیت بپیوندد      
دسته سوم می ترسند در بیداری رویا ببیند و فقط گاهی در خواب رویاهای شیرین خود را لمس می کنند 
اما یک عده حتی در خواب هم می ترسند و به جای رویا، کابوس می بینند
تقصیری هم ندارند ضمیر ناخودآگاهشان از بازیهای روزگار خاطرات چندان خوشی ندارد 
بیچاره آن دسته ای که با ساده انگاری و خوش خیالی در بیداری می خواهند رویا بینند اما به جای آن کابوس می بینند

ادامه مطلب ...